شاید بسیاری از ما این نصیحت دلسوزانه را از پدر و مادر خود شنیدهایم: «سعی کنید مایه سرافرازی ما باشید؛ طوری که بتوانیم با افتخار بگوییم این فرزند ماست! موفق و قوی!» شاید وقتی میخواهند ما را به تلاش تشویق کنند، در نوعی رودربایستی عاطفی قرارمان میدهند که انگیزهای باشد برای حرکت. پدران معنویمان نیز برای رشد روح و شخصیت ما چنین سفارشهایی داشته اند؛ امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب شیعه، که به بهانه سالروز عروجش از زمین خاکی فرصت را غنیمت شمرده و به فرمایشهایش پرداختهایم، در جایی میفرمایند: «از شیعیان{حقیقی} ما شمرده نمیشود کسی که در شهری باشد که در آن جا صد هزار نفر زندگی میکنند و در بین آنان پارساتر از او وجود داشته باشد.»(۱)
اگر زشتیها ممثّل شوند و جسم مثالی برایشان درنظر گرفته شود زشت ترین آنها دروغ است.
این که مقصود امام از این صدهزار نفر، جماعت غیر شیعه است یا خیر و اصلا چرا صد هزار نفر، چندان مهم نیست، آنچه در مغز کلام هوشمندانه ایشان نهفته است آن است که شما باید از همه بهتر باشید، از پیروان مکاتب دیگر و حتی در بین خودتان نیز باید در کنترل امیال از هم سبقت بگیرید. در جای دیگری میفرمایند: «بر شما باد به رعایت تقوای الهی و پارسایی و کوشش بسیار و راستگویی و امانت داری و خوش خلقی و حسن همسایگی و اینکه با غیر زبانتان (کردارتان) دیگران را به سوی خودتان دعوت کنید و مایه زینت ما باشید نه مایه ننگ و رسوایی و بر شما باد رکوع و سجود طولانی؛ زیرا اگر کسی از شما رکوع و سجودش را طول بدهد شیطان از پشت سر او فریاد برمیآورد و میگوید: ای وای که او فرمانبرداری کرد و من نافرمانی و او سجده کرد و من از سجده خودداری نمودم.»(۲)
کمی با تأمل یکیک توصیهها را بخوانیم؛ توصیه اول در این کلام ارزشمند، تقوای الهی است؛ که در قرآن معیار برتری و کرامت در نزد خدا عنوان شده است و به معنای کنترل امیال و به باید و نبایدها احترام گذاشتن است، در احادیث دیگر آمده که خداوند میفرماید اگر کسی خروارها کار شایسته انجام دهد اما به حرام که میرسد، چشم نپوشیده و آن را انجام دهد در نزد من ارزشی ندارد.(۳) در واقع برای زندگی در این دنیا در هر امری باید تقوا داشته باشیم، مثلا اگر در خوراک تقوا نداشته باشیم و هر چیزی بخوریم بیمار میشویم، در سایر موارد زندگی مادی نیز همین است و گاهی لازم است که خلاف جهت جریان آب شنا کرده و به هوای دلمان عمل نکینم؛ اما متاسفانه به باید و نبایدهای روح که میرسد کمی برایمان سخت می شود و بر سر خدا منت میگذاریم که رعایت تقوا سخت است، هر چند که او خریدار سختی است و برترین پاداشها را برای این خودداریها در نظر میگیرد که در راس همه آنها رضایت و خشنودیش میباشد.
زندگی جهادی توصیه بعدی امام است؛ در روایات آمده که بهشت با سختیها پوشیده است، بنابراین سختکوشی یکی از نشانه های مایه افتخار بودن شیعه حقیقی است.
توصیه بعدی که خیلی هم جدی گرفته نمی شود راستگویی است، در حدیث آمده است که اگر زشتیها ممثل شوند و جسم مثالی برایشان درنظر گرفته شود زشت ترین آنها دروغ است. حال اگر عدهای، بعضی دروغها را مصلحتی می دانند و قبحی در نظرشان ندارد جای تأمل دارد.
بر شما باد به رعایت تقوای الهی و پارسایی و کوشش بسیار و راستگویی و امانت داری و خوش خلقی و حسن همسایگی و اینکه با غیر زبانتان (کردارتان) دیگران را به سوی خودتان دعوت کنید و مایه زینت ما باشید نه مایه ننگ و رسوایی و بر شما باد رکوع و سجود طولانی
ادای امانت یکی از بارزترین مشخصههای مسلمانی است که واضح است فقط برگرداندن اموال دیگران به خودشان نیست، رازداری هم نوعی امانتداری است، از طرح و ایده کسی که به ما اعتماد کرده به نفع خود استفاده نکردن هم امانتداری است.
درباره اخلاق نیکو هم که بسیار گفتهاند و شنیدهایم، در اشاره به آن همین بس که هدف بعثت رسول اکرم تمام کردن مکارم اخلاق بوده (۴) و معلمان اخلاق اعتقاد دارند اگر همه تفاسیر قرآن را از بر بوده و به سایر علوم اسلامی تسلط داشته باشیم آنچه شب اول حساب و کتاب در دنیای باقی به کارمان می آید اخلاق نیکوست.
همسایه خوب بودن شاید برای عدهای این روزها چندان با اهمیت به نظر نیاید و جملاتی نظیر چهار دیواری اختیاری، کلام منطقی و روشنفکرانهای که سرپوشی شده بر آزار و اذیتهایشان، جای آن را گرفته باشد. اما بد نیست گاهی مرور کنیم که پیامبر(ص) فرمودند جبرئیل آنقدر درباره همسایه سفارش کرد که گمان کردم ارث میبرد.(۵)
توصیه دیگر امام این است که فقط سخنگوی خوبی نباشید، عمل کنید، طوری رفتار کنید که همه دلشان بخواهد مثل شما باشند و شما و فکرتان را دوست داشته باشند، شاید هدیه دادن و محبت کردن یکی از راههایی باشد که میتوانیم با آن دلها را مجذوب خود و آیینمان نماییم.
در پایان، امام بعد از توصیه های اخلاقی، عرفان در عبادت را یادآوری مینمایند، شاید رکوع و سجود برای ما عملی عادی و تکراری شده باشد، اما با همین دست بوسی و پابوسی محبوب، برخی در هر نماز به معراج رفته و یک پله بالاتر میروند. بد نیست درباره راز و رمز آن بیشتر بخوانیم.
بزرگان دین در احادیث مختلف، سبک زندگی مورد پسند خداوند را معرفی کردهاند که گمان نکنیم همین که نامی از آنها شنیدهایم و محبتی در دل نسبت به آنها حس میکنیم پس شیعه هستیم و شفاعتشان نیز شامل حالمان میگردد!* همه ما تا حدی نسبت به خودمان آگاهی داریم، آیا طوری روی زمین راه میرویم و رفتار میکنیم که اگر بگویند این پیرو امام صادق علیه السلام است، خجالت نکشیم و مایه سرافرازی ایشان باشیم؟
____________________________________________________________________
پینوشت:
۱-وسایل الشیعه، جهاد با نفس، باب وجوب پارسایی
۲-همان
۳-وسایل الشیعه، جهاد با نفس
۴-همانا من مبعوث شدم تا بزرگواری های اخلاق را کامل کنم. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص ۱۸۷، باب۶، ح۱.
۵-بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۱، کتاب العشره باب حق الجار.
نظرات شما عزیزان: